رهاورد

حقوق به زبان آدمی زاد

رهاورد

حقوق به زبان آدمی زاد

به زبان آدمی زاد درباره دروس حقوقی حرف میزنیم....

آخرین مطالب
پیوندها

تجربه دادگاه

دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۰۲ ق.ظ

https://web.eitaa.com/#@Dadgah_Majazi

https://vokalayenab.com/%d9%86%d9%85%d9%88%d9%86%d9%87-%d8%a2%d8%b1%d8%a7%d8%a1-%d9%85%d9%88%d9%81%d9%82/ 

برسی نمونه ارام موفق

 

 رای در محاکم کیفری حضوری است اگر متهم در داگاه حاضر بشه یا لایحه بده یا وکیل معرفی کنه صرف سین زدن در سامانه سنا کافی نیست.  برخلاف دادگاه مدنی که اگه تیک سین بخوره دیگه حضوری محسوب میشه نه غیابی  رای غیابی 20 روز مهلت واخواهی داره 20 روز مهلت تجدید نظر در حالی که در رای حضوری فقط 20 روز مهلت تجدید نظره

 

عنی واخواهی، اعتراض به احکام غیابی صادر شده توسط دادگاه است. این اعتراض تنها نسبت به احکامی که بدون حضور متهم یا خوانده صادر می‌شود، قابل انجام خواهد بود. قانون برای آنکه اگر کسی به هر علتی، تحت شرایطی در دادگاه حاضر نبوده و حکمی علیه او صادر شده، حقوقش ضایع نگردد.۱ مهر ۱۴۰۳

بدون گواهی پزشکی حق دفن طرف نداریم. تازمانی که کالبد شکافی نشه جسد معاینه نشه جسد نباید دفن بشه

 

 

 

ه موجب ماده 257 قانون آیین دادرسی مدنی، "دادگاه می‌ تواند، راسا یا به درخواست هریک از اصحاب دعوا، قرار ارجاع امر به کارشناس را صادر نماید." مواردی که معمولا برای رسیدگی به موضوع دعوا، دارای جنبه های فنی و تخصصی است، به کارشناس ارجاع داده می شود. بر اساس این ماده، صدور قرار کارشناسی، از صلاحیت های دادگاه رسیدگی کننده به اصل دعوا است.

در پاسخ به این سوال که آیا قاضی میتواند خلاف نظر کارشناس رای دهد، باید گفت، با توجه به اینکه هم در دعاوی حقوقی و هم در دعاوی کیفری، نظریه کارشناس رسمی دادگستری، صرفا اعتبار اماره قضایی را داشته و از ادله اثبات دعوا، به معنی اخص کلمه، به حساب نمی آید، تبعیت قاضی از نظر کارشناس، الزامی نبوده و بنابراین، قاضی میتواند خلاف نظر کارشناس رای دهد. 

 

به موجب ماده 260 قانون آیین دادرسی مدنی، پس از رسیدن نظر کارشناس به دفتر دادگاه، مراتب به طرفین دعوا ابلاغ می شود. در این صورت، اصحاب دعوا می توانند ظرف یک هفته از تاریخ ابلاغ، به دفتر دادگاه مراجعه کنند و با ملاحظه نظر کارشناس، چنانچه مطلبی دارند، نفیا یا اثباتا به طور کتبی، اظهار کنند. این ماده، بیانگر آن است که امکان اعتراض به نظر کارشناسی، در قانون آیین دادرسی مدنی، مورد پیش بینی قرار گرفته است.

 

 اعتراض به نظر کارشناسی حق قانونی طرفین دعوا در روند رسیدگی بوده که می توانند آن را اعمال نمایند. به موجب ماده 257 قانون آِیین دادرسی مدنی، صدور قرار کارشناسی، می تواند به درخواست طرفین دعوا باشد؛ در این صورت، حتی اگر کارشناس، با توافق طرفین دعوا انتخاب شده باشد ، باز هم اعتراض به نظریه وی، امکان پذیر بوده که در این صورت نیز، مهلت اعتراض به نظر کارشناس رسمی دادگستری ، یک هفته می باشد. بر اساس ماده 257 قانون آیین دادرسی مدنی، "پس از انقضای مدت یادشده، دادگاه، پرونده را‌ ملاحظه و درصورت آماده بودن، مبادرت به انشای رای می‌ نماید."

 

 

اعتراض به نظر کارشناسی باید مستند ومستدل باشه 

 

هرچند در ماده 165 قانون آئین دادرسی کیفری ارجاع تا 2 بار به سایر کارشناسان پیش بینی شده است؛ و

 

سلام.از مفهوم مواد 260 ، 263 و 265 این قانون چنین مستفاد میگردد که تشخیص کفایت کارشناسی از جهت تکرار، با دادگاه است. و دادگاه تا هر زمان که تکرار کارشناسی را لازم بداند، اعتراضات را مورد پذیرش قرار داده و موضوع را به هیئت دیگری ارجاع خواهد کرد..واگر اجناس مزایده رود شما بعنوان خریدار می توانید شزکت نمایید

 

شرط اول  برای اینکه یک عمل را جرم کلاهبرداری بدانیم :

متقلبانه بودن روش ها و وسایلی است که کلاهبردار برای فریب دیگری از آن استفاده می کند 

با این توضیح که قطعا برای تحقق کلاهبرداری، گفتن دروغ لازم است اما صرف دروغ گفتن کلاهبرداری نیست بلکه کلاهبردار باید کارهای فریبکارانه برای فریب دادن شخص انجام دهد.

برای مثال شخص با تاسیس دفتر و استخدام کارمند جوری وانمود نماید که موسسه مهاجرتی دارد و از این طریق وجهی از اشخاص دریافت نماید در حالی که در حقیقت چنین موسسه ای ثبت نشده و وجود ندارد، در این صورت اقدام شخص کلاهبرداری است اما اگر شخص صرفاً به ما بگوید که موسسه مهاجرتی داشته و ما به این همین گفته اعتماد نماییم و پول به ایشان بدهیم، شخص کلاهبردار نیست و ما صرفاً می توانیم از طریق طرح دعوای حقوقی پول خود را پس بگیریم.

قانون گذار در ماده ۱ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری مثال هایی از وسایل و روشهای متقلبانه را به شرح ذیل برشمرده است:

فریب دادن مردم به وجود شرکت ها یا تجارتخانه ها یا کارخانه ها یا موسسات موهوم :

مثلا شخص با اجاره دفتر و نصب تابلو و استخدام منشی خود را مدیر شرکت ساختمان سازی یا غیره که وجود خارجی ندارد معرفی و از این راه مال دیگری را ببرد.

فریب دادن مردم به داشتن اموال و اختیارات موهوم:

مثلا شخص با نشان دادن املاک و اموالی به دیگری ضمن هماهنگی با افراد حاضر در آن املاک خود را مالک آن ها قلمداد نماید یا با خوش و بش با مقامات خود را در چشم دیگری خود را فردی دارای نفوذ بر مقامات معرفی و از این راه پولی از دیگران بگیرد .

امیدوار کردن مردم به امور غیر واقع:

مثلا شخص با ادعای ارتباط با اجنه و غیره و البته با صحنه سازی دیگری مدعی توانایی جهت پیدا کردن سارق اموال شخص دیگر گردد و از این راه پول یا اموالی را از او بگیرد .

ترساندن مردم از حوادث و پیشامدهای غیرواقع:

مثلا شخص با جعل نقشه شهرداری دیگری را فریب دهد که بخشی از ملک وی در طرح شهرداری است و از این راه ملک را با قیمت پایین تر خریداری نماید.

اختیار اسم یا عنوان مجعول:

مثلا شخص با ساختن کارت جعلی ، خود را مامور دولت معرفی نموده و از این طریق وجوهی از شخص دیگر اخذ نماید.

 

 

شرط دوم برای تحقق این جرم ، اغفال و فریب مال باخته  است

با توجه به توضیحات وکیل کلاهبرداری در دعاوی کیفری فریب، قربانی جرم می بایست اولاً نداند که روش ها و وسایل کلاهبردار متقلبانه است  دوما عملاً نیز فریب خورده و با رضایت مال را به کلاهبردار بدهد و گرفتن مال به زور یا از طریق بیهوش نمودن قربانی، کلاهبرداری نیست بلکه می تواند مشمول جرم دیگری باشد.

شرط سوم برای تحقق جرم کلاهبردار بردن مال دیگری است

نکته مهم آن که اگر اقدامات متقلبانه شخص منجر به به دست آمدن یک امتیاز خاص یا بهره مندی از خدماتی گردد؛ کلاهبرداری نیست. مثلا شخصی با حیله گری سبب شود که شما زمین او را با قیمتی بیشتر از قیمت بازار بخرد یا مثلا کسب شغل یا خدمات خاصی دارای محدودیت سنی باشد و شخص با اقدامات متقلبانه مثل جعل سند، سن خود را کم کند،

چنین عملی کلاهبرداری نیست زیرا کلاهبرداری فقط با بردن مالِ دیگری محقق می شود.

با این توضیح که در آخر کار اقدامات متقلبانه کلاهبردار  باید منجر به بردن مال فریب خورده شود که جرم کلاه برداری شکل بگیرد  و اگر اقدامات نهایتاً منجر به بردن مال غیر نگردد شاید تحت عنوان شروع به کلاهبرداری قابل تعقیب و مجازات باشد اما کلاهبرداری نیست.

 

 

 

 

در جرایم غیرعمدی مانند قتل غیرعمد، قصاص اعمال نمی‌شود. مجازات در این موارد، معمولاً شامل پرداخت دیه و حبس تعزیری است. در واقع، دیه به عنوان جبران خسارت به بازماندگان مقتول پرداخت می‌شود و حبس تعزیری نیز به عنوان مجازات برای فرد مرتکب جرم در نظر گرفته می‌شود

 

 

 

 

 

 

 

 

خیانت در امانت

نحوه طرح شکایت خیانت در امانت

مطابق تجربه وکلای  متخصص جرایم مالی کیفری موسسه حقوقی اترس در دعاوی کیفری  باید گفت :

جهت تعقیب کیفری و مجازات مرتکب جرم خیانت در امانت با مراجعه به دفاتر خدمات قضایی می توانید اقدام به طرح شکایت از او بکنید. توصیه می شود قبل از اقدام به شکایت یک اظهارنامه برای شخص ارسال نمایید.

پس از طرح شکواییه در بیشتر موارد ابتدا پرونده به کلانتری محل وقوع جرم ارجاع تا تحقیقات اولیه انجام گردد. در صورتیکه پرونده در شهر تهران است ، بهتر است از وکلای دادگستری تهران مشورت بگیرید.

بعد از آن پرونده به یکی از شعب دادسرا ارجاع و پس از تکمیل تحقیقات بازپرس رسیدگی کننده قرار نهایی را صادر می نماید.

متن شکواییه خیانت در امانت

چهارمین شرط خیانت در امانت این است که امین می بایست با سوءنیت اقدام به استعمال، تصاحب، تلف یا مفقود نمودن مال نماید

همانطور که در مقاله مربوط به وکیل امور کیفری مفصل توضیح دادیم ، اثبات سوءنیت یکی از مهمترین ارکان اثبات جرم در پرونده های کیفری است .

 توضیح آن که ممکن است مال بر اثر آتش سوزی غیر عمدی و حوادث طبیعی تلف یا مفقود شود یا مال از وی سرقت شود در این موارد جرم خیانت در امانت واقع نشده است زیرا در صورتی امین مجرم است که عمداً اقدام به استعمال، تصاحب، تلف یا مفقود نمودن مال به ضرر صاحب آن نماید.

در مواردی امکان دارد شما به دلیل آن که طلبی از صاحب مال دارید از بازگرداندن مال خودداری میکنید؛ اصطلاحا گروکشی می کنید . یعنی می گویید تا زمانی که طلب شما داده نشود ، مال را به صاحب آن باز نمی گردانید:

در این موارد اکثر قضات اعتقاد دارند که امین سوءنیت ندارد و مرتکب جرم خیانت در امانت نشده است. در فقه شیعه این امر تحت عنوان تقاص مطرح است که از نظر فقها در مواردی امکان دارد. هر چند توصیه می شود در این موارد شخص به دادگاه مراجعه و دعوا طرح نماید و همان مال را با قرار تامین خواسته نزد خود توقیف نماید تا در مظان اتهام قرار نگیرد.

 

 

در صورتی می توان استعمال، تصاحب، تلف یا مفقود نمودن مال را خیانت در امانت دانست که حین دادن مال شرط شده باشد ، مال مسترد شود ؛

یعنی زمانی که مالی را به شخصی تحویل میدهیم ، شرط یا توافقمان در آن لحظه این باشد او مال را به مالک یا هر شخصی که از سوی مالک معرفی می شود مسترد نماید  ( بازگرداند) یا به مصرف معین برساند بنابراین اگر چکی را به صورت قرضی به شخصی بدهیم که شخص با آن مثلا یخچال بخرد نمی توانیم به دلیل آن که چک را تحویل صاحب فروشگاه داده از وی شکایت خیانت در امانت نماییم چرا که شرط شده بود که این چک برای مصرف مشخص (خرید یخچال و تحویل به صاحب فروشگاه) استفاده شود.

توجه داشته باشیم که هر موردی که شخص موظف به استرداد  و بازگرداندن مال است و استرداد ننماید یا تلف و مفقود و استعمال نماید، جرم خیانت در امانت نیست بلکه باید مال توسط صاحب مال به امانت داده شود و شرط بازگرداندن مال شده باشد.

به طور مثال قطعا مالی که پیدا می کنیم باید به صاحب آن مسترد نماییم اما چون توسط صاحب مال به ما سپرده نشده، خیانت در امانت منتفی است.

یا امکان دارد مالی با این فرض که شخص مستحق آن است به وی داده شود بعدها مشخص گردد مستحق نبوده است؛ در این مورد نیز خیانت در امانت منتفی است هرچند شخص مکلف به استرداد مال به مالک است.

 

 

شروط صاحب مال هنگام سپردن امانت

سومین شرط خیانت در امانت این است که سپرده شدن مال به امین باید  به یکی از روش های  قانونی باشد و حین سپردن شرط شده باشد که آن مال به صاحب مال بازگردانده شود و یا صرف کار مشخصی شود

با این توضیح که مال یا وسیله به دست آوردن مال (مثل چک) باید توسط صاحبِ آن به شخص سپرده شود و اگر شخص خود به نحوی مال را به دست آورد، جرم خیانت در امانت منتفی است. به طور مثال شخص یک قطعه طلا پیدا کند و بفروشد. این شخص مرتکب خیانت در امانت نشده است.

نکته مهم آن که سپردن مستقیم مال شرط خیانت در امانت نیست مثلا امکان دارد شما کلید خانه خود را به شخص بدهید که در این صورت لوازم خانه نیز امانت در نزد آن شخص است. درست است که شما همه لوازم خانه را به شخصی نسپرده اید ولی وقتی کلید خانه را که سپرده اید در واقع به صورت غیر مستقیم وسایل خانه را به او به امانت سپرده اید.

منظور از روشهای قانونی آن است که مال یا وسیله تحصیل مال باید توسط مالک قانونی به شخص سپرده شود بنابراین چنان چه سارقی مال سرقت شده را به شخصی بسپارد و آن شخص مال را به صاحب آن مسترد نماید، خیانت در امانت واقع نشده است.

نکته بسیار مهم در خیانت در امانت

 

موضوع جرم خیانت در امانت

موضوع جرم خیانت در امانت باید عین مال یا وسیله تحصیل (به دست آوردن) مال باشد

جرم خیانت در امانت وقتی قابل تصور است که استعمال، تصاحب، تلف یا مفقود نمودن نسبت به عین و خود مال  و یا وسلیه به دست آوردن مال همانند چک، سفته یا هر سندی که به واسطه آن بتوان مالی به دست آورد، صورت گیرد بنابراین این جرم نسبت به مواردی که ارزش مالی از نظر قانونی ندارند، واقع نمی شود.

به طور مثال استعمال، تصاحب، تلف یا مفقود نمودن مشروبات الکلی و مواد مخدر و همچنین اسناد هویتی مثل کارت ملی و شناسنامه و سند مالکیت زمین یا آپارتمان، جرم خیانت در امانت نیست. مشروبات الکلی چون قانونا نمی توان خرید و فروش کرد ، در نتیجه ارزش مالی هم برای آن درنظر گرفته نمی شود .

همچنین اگر شخصی کارت ملی ، شناسنامه شما را پس نداد ، نمی توانید به اتهام خیانت در امانت از او شکایت کنید ، چون کارت ملی ارزش مالی ندارد و قابلیت خرید و فروش قانونی در بازار را ندارد.

 

 

شرایط جرم خیانت در امانت

در جرم خیانت در امانت  و این پیمان شکنی و نقض عهد  در قانون شرایط مشخصی دارد که خدمتتان به تفصیل توضیح داده میشود.

مال مورد امانت باید توسط شخص استعمال، تصاحب، تلف یا مفقود گردد

شکایت از امین (کسی که مال یا سندی را نزد او به امانت می گذاریم) در صورتی امکان دارد که هر یک از ۴ عمل که در زیر آمده توسط او انجام شود و این اعمال منجر به ضرر و ورود خسارت به صاحب مال گردد.(وقوع یکی از این موارد کافی است)

مال مورد امانت توسط امین استعمال و استفاده شود

مثلا مصالح ساختمانی را به شخصی به عنوان امانت سپرده اید و او آن را در ساختمان خویش به کار برد یا خودرو خود را به شخصی به امانت سپرده و شرط کرده اید که مورد استفاده قرار نگیرد اما شخص خودروی شما را روشن و رانندگی نماید. (خائن در امانت باید از اموال استفاده کند)

مال مورد امانت توسط امین تصاحب شود

امین نسبت به مالی که به وی به عنوان امانت سپرده شده همانند مالک مال برخورد نماید مثلا را مال را بفروشد یا مال را در رهن قرار دهد یا گرو بگذارد یا با وجود درخواست صاحبِ مال ، آن را پس ندهد.

مال مورد امانت توسط امین تلف شود

امین مال مورد امانت را از بین ببرد. نکته مهم آن که این از بین بردن می تواند به صورت انجام یک عمل باشد مثلا آتش زدن مال یا عدم انجام یک عمل باشد مثلا غذا ندادن به حیوان.

پس با عمل نکردن و یا ترک فعل هم می توان مرتکب خیانت در امانت شد.

مال مورد امانت توسط امین مفقود شود

امین مال مورد امانت را مفقود کند به طور مثال خودرو را در محلی نا معلوم رها کند.

 سن رشد 18 ساله برای امور مالی وتصرف در امور مالی  اگر یکی بزنه بجه 14 ساله رو  مصدوم کنه دختر نمیتونه اقامه دعوا کنه برای دریافت دیه چون صلاحیت اداره امور مالی اش رو نداره باید ولی اش درخواست دیه کنه

 

  • صدمه‌ای است که در اثر سرایت به سایر قسمت‌های بدن، باعث بروز صدمات جدیدی می‌شود، مانند عفونت یا آسیب‌های بیشتر.

  • اگر صدمه مسری منجر به فوت، قطع عضو یا آسیب بزرگتر شود، دیه آن در دیه نفس یا عضو یا آسیب بزرگتر تداخل پیدا می‌کند.

  • به طور کلی، صدمه مسری به معنای صدمه‌ای است که موجب سرایت به سایر اجزای بدن و ایجاد صدمات جدید شود.

 

  • صدمه‌ای است که تنها خود به خود آسیب وارد می‌کند و به تنهایی منجر به بروز صدمات جدید نمی‌شود.

  • اگر صدمه غیرمسری باعث فوت، قطع عضو یا آسیب بزرگتر شود، دیه آن به صورت جداگانه محاسبه می‌شود.

  • به طور کلی، صدمه غیرمسری به معنای صدمه‌ای است که فقط به خودی خود اثر می‌گذارد و باعث سرایت به سایر اجزای بدن نمی‌شود. 

 

 

اگر شخصی در اثر ضربه به سر، دچار خونریزی مغزی شده و این خونریزی به سایر قسمت‌های مغز سرایت کند و باعث آسیب بیشتری شود، این صدمه به عنوان صدمه مسری تلقی می‌شود. اما اگر شخصی به صورت مستقیم در اثر ضربه به دست، دچار شکستگی دست شود، این صدمه به عنوان صدمه غیرمسری تلقی می‌شود، زیرا فقط خود شکستگی دست ایجاد کرده است. 

تفاوت دیه:

در صورتی که صدمات متعدد وجود داشته باشد، اگر صدمات مسری منجر به فوت، قطع عضو یا آسیب بزرگتر شده باشند، دیه آنها در دیه نفس، عضو یا آسیب بزرگتر تداخل پیدا می‌کند. اما اگر صدمات غیرمسری نیز وجود داشته باشند، دیه آنها جداگانه محاسبه شده و به آنها تعلق می‌گیرد. 

 

 

 

به بیان ساده، در شرع اسلامی، برای دست دیه ای با مبلغ مشخص مقرر شده است اما برای تاندون دست، دیه ای مشخص نشده است. در صورتی که شخصی به تاندون دست دیگری آسیبی وارد کند، باید به او ارش بپردازد. بنابراین، آشنایی با ارش و نحوه تعیین میزان آن برای جلوگیری از تضییع حقوق افراد اهمیت بالایی دارد.

 

1اولین و مهم ترین تفاوت آن ها این است که مقدار دیه در شرع مقدس، معین شده است اما ارش مشخص نشده، و قاضی باید آن را تعیین کند

در پرداخت ارش فرقی میان مبلغ آن برای زن و مرد نیست و هردو به یک میزان ارش می برند اما مبلغ دیه برای زن و مرد متفاوت است

 

اگر به مصدوم جراحت مسری وارد شود و سپس در اثر این جراحات فوت شود فقط به اولیای دم ، دیه فوت تعلق می‌گیرد مثلا شخص در اثر پارگی قلب فوت شود .
اگر به شخص،جراحت غیر مسری وارد شود و سپس فوت کند دیه فوت به انضمام دیه جراحات،به اولیای دم،تعلق میگیرد مثلا شخص پایش بشکند و سپس فوت کند اگر ارتباطی بین شکستگی پا و فوت نباشد یعنی در اثر شکستگی پا فوت نکرده باشد،هر دو دیه پرداخت می‌شود.
کسی که در کما است اگر علائم حیاتی و نباتی نداشته باشد دیه فوت تعلق می‌گیرد.

دیه مقدر تو قانون مقدارش مشخص شده اما دیه غیر مقدر مقدارش در قانون مشخص نشده پزشک میاد ارش رو مشخص میکنه

 

ر حقوق، "صدمه مسری" به معنای صدمه‌ای است که باعث بروز صدمات جدید یا مرگ شده است. در مقابل، "صدمه غیر مسری" صدمه‌ای است که مستقل از سایر صدمات عمل کرده و باعث بروز صدمات جدید یا مرگ نشده است

سن بلوغ برای پسر 15 سال ودختر 9 ساله این سن مسئولیت کیفری بچه است اگر به قتل مرتکب بشه باید قصاص بشه

با افراد زود مصیمی نشو زود پسرخاله نشو تو ارشد خیر سرت. یکم جدی تر سرسنگین تر 

بله با لحن خشن غم تنفر 

جرایم عمدی وغیر عمدی تفاوتشون در عناصر اثباتیه

در جرایم غیر عمدی عنصر قصد رو نداریم عمل ناشی این نوع جرم معمولاً ناشی از بی‌احتیاطی، غفلت یا بی‌مبالاتی شخص می‌باشد.

 عنصر تقصیر داریم مثل بی احتیاطی یا بی مبالاتی 

عمولاً به بررسی نیت و ذهنیت متهم در زمان ارتکاب جرم نیاز دارد. قاضی و کارشناس دادگاه با بررسی شواهد و اظهارات شاهدان به این نتیجه می‌رسند که آیا جرمی عمدی بوده یا خیر.

از بی‌احتیاطی انجام دادن کاری است که نباید انجام می‌گرفته و منظور از بی‌مبالاتی انجام ندادن کاری است که باید صورت می‌گرفته است.

 اصل بر این است که جرم ارتکابی عمد است و غیر عمد بودن یک جرم یک امر استثنا است.

عنصر روانی سونیت داره،سونیت عام وخاص سونیت خاص همون قصد نتیجه است

در عمد علم به پیامدهای احتمالی جرم، دست به عمل می‌زند.

شبه عمد زمانی اتفاق می‌افتد که فرد با بی‌احتیاطی یا سهل‌انگاری به ارتکاب جرم می‌پردازد، بدون اینکه نیت قبلی برای انجام عمل مجرمانه

جمع‌آوری و ارائه شواهد مستقیم شامل اظهارات شاهدان، فیلم‌های نظارتی، پیام‌های متنی، ایمیل‌ها، یا هر مدرکی است که به‌طور مستقیم نیت و قصد متهم را در زمان ارتکاب جرم نشان می‌دهد. این نوع شواهد به‌ویژه برای اثبات جنایت عمد بسیار مهم هستند، زیرا می‌توانند نیت قبلی و آگاهی متهم از عواقب عمل را ثابت کنند. تشخیص قصد نییت متهم

 

 

انواع قتل غیر عمد:

قتل شبه عمد

در قتل شبه‌عمدی مجازات قصاص لحاظ نمی‌شود. در عوض فرد قاتل به پرداخت دیه و نیز تحمل حبس از ۱ تا ۳ سال محکوم می‌ش

 

  1. ت اول آن است که فرد قصد کشتن کسی را ندارد و کاری را انجام می‌دهد که عرفاً کشنده حساب نمی‌شود اما منجر به مرگ می‌شود مانند وقتی که پدر یا مادر، فرزندشان را برای تنبیه می‌خواهند کتک بزنند. کتک زدن عموماً باعث مرگ نیست اما ممکن است در یک کودک باعث گرفتن جان وی شود.

  2. حالتی که شخص نسبت به موضوع جهل داشته باشد مثلاً میخواسته رفتاری را نسبت به یک شیء یا حیوان انجام دهد اما بعداً متوجه شده که در اشتباه بوده و آن عمل را روی یک انسان انجام داده است.

  3. حالت سوم زمانیست که قتل به سبب تقصیر مرتکب(مشروط بر آن که از روی قصد و از نوع کشنده نباشد) واقع شده باشد. بعبارت دیگر همان عدم مهارت، غفلت و مسامحه منظور است. مثلاً تصادفات رانندگی که به جان باختن افراد منجر شود در این دسته‌اند؛ زیرا عمل رانندگی کشنده نیست و این اتفاق هم از روی عدم مهارت یا غفلت رخ داده است. خطای پزشکی منجر به مرگ هم می‌تواند در این دسته باشد.

 

  1. حالتی که شخص قصد کشتن کسی را ندارد و قصد انجام عمل منجر به قتل هم ندارد و کسی را برای انجام عمل روی او در نظر ندارد اما منجر به مرگ شود. مثلاً شکارچی برای شکار خود تیر می‌زند اما برحسب خطا به یک انسان برخورد کرده و باعث مرگ می‌شود.

 

 

 

تفاوت قصد و انگیزه اهمیت بسزایی دارد. در واقع قصد به معنای هدف بلاواسطه یا بدون واسطه و انگیزه به معنای هدف مع‌الواسطه یعنی با واسطه می‌باشد. به طور مثال می‌توان بیان کرد که هنگامی که یک قتل صورت می‌گیرد انگیزه این قتل ممکن است انتقام جویی باشد اما قصد و هدف شلیک گلوله می‌باشد. بنابراین می‌توان این نتیجه را گرفت که در همه جرائم قصد یکسان است. اما در همین جرائم انگیزه بسیار متفاوت است و آنچه که در تحقق یک جرم اهمیت دارد قصد مجرمانه است نه انگیزه او.

 

 

  • تل عمدی: در این حالت، شخصی عمداً و با انگیزه قصد کشتن دیگری را دارد. این می‌تواند به عنوان یک جرم عاملی انجام شود، که شخص جلب مجازات می‌شود.

  • قتل شبه‌عمدی: در این حالت، شخص عمداً به عمل نمی‌آورد اما با انجام یک عمل خطرناک یا ناپسند، به شکل غیرمستقیم منجر به مرگ دیگری می‌شود. این نیز به عنوان یک جرم شناخته می‌شود.

  • قتل غیر عمدی: طبق ماده ۶۱۶ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات)، در صورتی که قتل غیر عمد به واسطه بی‌ احتیاطی یا بی‌ مبالاتی یا اقدام به امری که مرتکب در آن مهارت نداشته است یا به سبب عدم‌ رعایت نظامات واقع شود، مسبب به حبس از یک تا سه سال و نیز به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه اولیای دم محکوم خواهد شد مگر اینکه‌ خطای محض باشد.

در این حالت، مرگ انسان به صورت تصادفی و بدون انگیزه قتل رخ می‌دهد. این معمولاً نیاز به مجازات کمتری دارد، اما ممکن است با تشخیص عوامل مختلف، مجازات متغیر باشد.

 

 

  1. قتل شبه عمد (تخطی از وظیفه حفاظت): در این نوع قتل، شخص به طور عمد عمل قتلی انجام نمی‌دهد، اما با تخطی از وظیفه حفاظت و احتیاط، موجب مرگ شخص دیگری می‌شود. به عبارت دیگر، این نوع قتل به دلیل اهمال یا ترک وظیفه‌های حفاظتی انجام می‌شود. مجازات در این حالت نیز وابسته به عوامل مختلفی می‌شود، اما معمولاً از قتل عمدی کمتر مجازات می‌شود.

  2. قتل خطای محض (بدون اهمال): این نوع قتل به وقوع می‌پیوندد که شخص به طور کاملاً تصادفی و بدون هیچ‌گونه اهمال یا تخطی از وظیفه حفاظت، عمل قتلی انجام دهد. این نوع قتل معمولاً با مجازات کمتری مواجه می‌شود.

  • علی هادیان حقیقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی