سازش وتحقیق،مساعی جمیله، میانجی گری چیست؟
یکی از روش های حل وفصل اختلافاته. ترکیب میانجی گری وتحقیقه.
میتونه موقتی در مورد خاص باشه یا دائمی.موقت در خصوص یک اختلاف خاص دائمی در خصوص تمامی اختلافات فی مابین.
اعضا کمیسیون سازش رو طرفین انتخاب میکنند.همه جنبه های دعوا رو برسی میکنه و بعد راه حلی در خصوص اختلاف ارائه میده. راه حل ارائه شده برای طرفین الزام آور نمیباشد. طرفین انتخابی میتونه از بین اتباع طرفین یا اتباع کشور های ثالث باشه.
سازش اجباری سازشیه که دولت ها قبل بروز اختلاف توافق میکنند در صورت بروز اختلاف برای حل وفصل آن به سازش متوسل شوند. سازش یک مرجع قضایی نیست.توصیه های غیر الزام اور. خوبی سازش اینه که چون طرفین تن به رای الزام اور قضایی نمیدن به سراغ سازش میرن.
میانجی گری وسازش هر دو راه حل ارائه شده در اون غیر الزامیه مگر اینکه سازش اجباری باشه. در سازش شخص ثالث نقش میانجی گر رو ایفانمیکنه ونقشی فراتر از اون داره. سازش همه جنبه های اختلاف رو رسیدگی میکنه ومحدود به جنبه حقوقی اختلاف فقط نمیشه. کمیسیون سازش نوعی مقدمه چینی برای حضور درداوری یا رسیدگی قضاییه. در واقع از سر گیری مذاکرات به روش دیگری است. عمدتا گزارش کمیسیون در دسترس عموم قرار میگیره. اعضا کمیسیون رو طرفین انتخاب میکنند هیج اختیار مستقلی از هم ندارند. کمیسیون سازش مرکب از حقوق دانان است. رسمی تره. فرق کمیسیون با داوری اینه که داوری رای اون الزام اوره ولی کمیسیون رایش الزام اور نیست.
در سازش طرف راه حل رو ارائه میده حالا شما میخوای بپذیر میخوای هم نپذیر اونش دیگه باخودته ولی در میانجی گری شخص ثالث تلاش میکنه راه حلی رو ارائه بده که باب میل طرفین باشه مورد تایید هر دو طرف باشه.
انواع کمیسیون هاى سازش:33
1. کمیسیون سازش اجبارى: هرگاه کشورها پیش از وقوع اختلاف، ضمن موافقتنامه اى رضایت خود را مبنى بر رجوع به یک کمیسیون سازش پذیرفته باشند، این کمیسیون تشکیل مى شود.
2. کمیسیون سازش اختیارى: چنانچه کشورها پس از وقوع اختلاف، براى حل آن به آیین سازش متوسّل شوند، این کمیسیون منعقد مى گردد.
3. کمیسیون سازش دایمى: کمیسیونى است که به شکل دایمى براى حل هرگونه اختلافى بین کشورها تشکیل مى شود. کشورهایى همچون بلژیک، دانمارک، فرانسه، سوئیس و ایتالیا با انعقاد موافقت نامه هایى به تشکیل کمیسیون هاى دایمى اقدام کرده اند.
4. کمیسیون سازش موقت: کمیسیونى است که به طور موقت و در خصوص حل یک مسأله خاص تشکیل مى شود.
انواع میانجیگرى
1. میانجیگرى قبل از وقوع درگیرى: حل اختلافات پیش از بحرانى شدن روابط آسان تر و سریع تر است. در این مرحله، میانجیگرى روشى کارامد و مؤثر شناخته شده است، از این نوع میانجیگرى مى توان به میانجیگرى انگلستان در سال 1868 بین فرانسه و پروس در مورد امور لوگزامبورک اشاره کرد.
2. میانجیگرى پس از وقوع درگیرى: میانجیگرى در مرحله اى که نیروهاى نظامى طرفین درگیر هستند، مشکل مى باشد و احتمال موفقیت تا حدى کاهش مى یابد. در این گونه اختلافات، باید ابتکارات دقیقى به کار گرفته شوند. على رغم مشکلات این نوع میانجى گرى. نمونه هاى موفقى از آن را مى توان یاداور شد; میانجیگرى فرانسه در جنگ امریکا و اسپانیا که در نهایتاً منجر به انعقاد معاهده صلح دسامبر 1898 شد و نیز میانجى گرى امریکا در جنگ روسیه و ژاپن که باعث انعقاد معاهده صلح پرتموت دسامبر 1905 شد.20
تفاوت میانجیگرى و سازش
1. میانجیگرى نهادى غیر سازمان یافته است، در حالیکه آیین سازش نهادى سازمان یافته (در قالب کمیسیون ها) مى باشد.
2. معمولا براى تشکیل کمیسیون سازش، بین طرفین اختلاف، قراردادى به نام «قرارداد سازش» منعقد مى شود، در حالى که در میانجیگرى وجود چنین قراردادى لازم نیست.
3. در میانجیگرى، تابعان حقوق بین المللى (دولت ها، افراد و سازمان هاى بین المللى) شخص ثالث را تشکیل مى دهند، در حالى که در آیین سازش، کمیسیون ها جایگزین آن ها مى شوند.34
4. سازش از میانجیگرى رسمى تر و انعطاف ناپذیرتر است. در صورتى که پیشنهاد میانجى مورد قبول واقع نشود، او مى تواند با ارائه پیشنهادهاى جدید، به میانجیگرى ادامه دهد، در حالى که مصالحه کننده به دلیل آن که تحقیقات خود را درباره واقعیات به عمل آورده و مسائل را در پشت پرده با طرفین در میان گذاشته، فقط یک گزارش رسمى حاوى نتایج و پیشنهاد ارائه مى دهد.35
در جریان برگزاری جلسات مذاکره میانجیگرایانه ابتدائاً طرف میانجی به شرح روش خود در خصوص راه حل پیشنهادی برای رسیدن به توافق بین طرفین دعوا میپردازد و متعاقب آن نمایندگان دو طرف به تشریح نقطه نظرات خود درباره ریشههای بروز اختلاف مورد نظر و راههای فائق آمدن بر آن میپردازند. همچنین امکان استناد به شهادت شهود و مدارک و اسناد نیز در جلسات میانجیگرایانه وجود دارد اما حضور شهود در جریان جلسه مجاز نیست. هدف اساسی در روش میانجیگری تبادل نظر بین طرفین و دستیابی به تفاهمی جامع در زمینه نقطه نظرات هر دو طرف و شناسایی نقاط قوت و ضعف ادعاهای هر یک از طرفین است تا از این منظر سوء تفاهمات و سوء برداشتها حذف گردیده و دید شفاف نسبت به واقعیت موضوع مورد اختلاف ایجاد گردد که این مطلب مهمترین شاخصه برای حرکت به سوی توافقات بعدی خواهد بود.
بعد از برگزاری جلسات مشترک با حضور نمایندگان طرفین متنازع، طرف میانجی به طور اختصاصی با هر یک از طرفهای دعوا به گفتگو خواهد پرداخت و راهحلهای احتمالی را مطرح خواهد کرد[11].
عموماً طرف میانجی از بین متخصصان فنی و یا تکنسینهای صاحب نظر در زمینه مرتبط با اختلاف ایجاد شده انتخاب میشود و نقش وی گفتگوی مستقل با هر یک از طرفین دعوا و کمک به تبیین موضوع اختلاف برای دستیابی به یک راه حل توافقی تعریف میگردد.
برگزاری جلسات مشترک مذاکره بعدی توسط میانجی تا حد زیادی به تمایل طرفین دعوا به ملاقات و گفتگو با یکدیگر بستگی دارد. نقش اصلی طرف میانجی ایجاد فضا برای سیاست دیپلماسی پینگ پونگ و یا همان بده بستان دیپلماتیک است و در این راستا نباید به اعمال سلایق شخصی بپردازد بلکه صرفاً انتقال دهنده دیدگاههای طرفین دعوا برای یکدیگر می باشد. به دیگر سخن طرف میانجی به طور نوبتی آنقدر با طرفهای دعوا دیدار خواهد کرد و آنقدر نقطه نظرات را منتقل خواهد کرد تا در نهایت نقطه اشتراکی در بین دیدگاهها پیدا شود و طرفین بتوانند حول محور آن به توافق در موضوع متنازع فیه دست یابند.
تعریف «تحقیق» و ویژگى هاى آن: «تحقیق یک روش مسالمت آمیز است که در مواردى به کار گرفته مى شود که ریشه یابى یک اختلاف نیاز به بررسى کیفیت و چگونگى وقایع پیشین داشته باشد.»25 تحقیق مى تواند هم به عنوان تنها روش حل مسالمت آمیز اختلاف به کار رود و هم به طور هم زمان با سایر روش هاى حل اختلاف به کار گرفته شود.
تحقیق مى تواند بر اساس یک موافقتنامه دو جانبه براى حل اختلاف دو کشور توصیه شود و یا در معاهدات چند جانبه و همه جانبه پیش بینى شود. نحوه تشکیل کمیسیون تحقیق مى تواند در برخى معاهدات توسط کشورهاى عضو مشخص شود و در مواردى نیز طبق مقررات یک معاهده، رجوع یک جانبه یکى از اصحاب دعوا به کمیسیون تحقیق پیش بینى شده است.
توسّل به این شیوه اختیارى است و کمیسیون هاى تحقیق بین المللى با موافقت طرفین اختلاف، به موجب قرار دادهاى خاصى تشکیل مى شوند و گزارشى که کمیسیون تحقیق ارائه مى دهد هیچ گونه الزامى ندارد و اصحاب دعوا مختارند که از آن استفاده کنند و یا اصلا توجهى به آن نکنند.26 البته بیش تر سعى مى کنند آن را بپذیرند، بخصوص آن که در صورت نپذیرفتن، در عرف بین الملل اعتبار آن ها کم مى شود. براى نمونه، در سال 1904 هنگام جنگ روسیه و ژاپن، چند کشتى جنگى روسى موقع عبور از دریاى شمال با چند کشتى ماهى گیرى انگلیسى مواجه شدند و فرمانده کشتى روسى تصور کرد که در بین کشتى هاى ماهى گیرى انگلیسى اژدرافکن هاى ژاپن وجود دارند. به همین دلیل به آن ها حمله کرد و خسارات زیادى وارد ساخت. دولت انگلیس به شدت به این عمل اعتراض کرد. در این موقع، فرانسه میانجیگرى کرد و قرار شد کمیسیون تحقیقى به این امر بپردازد. کمیسیون تحقیق علت این اشتباه را، تصور نادرست فرمانده روسى عنوان کرد روسیه با این که مى توانست قبول نکند، ولى حاضر به جبران خسارت شد.27
تحقیق دولت طرف اختلاف با توافق هم یک کمیسیون بی طرف رو مامور انجام تحقیق میکنند.در تحقیق هدف ما کشف حقیقت در خصوص یک مسئله است. در نهایت ارائه راه حلی مسالمت آمیز. نحوه وقوع حادثه معلوم میشه علت واقعی اختلاف معلوم میشه. بعد طرفین حق نتیجه گیری از اون اختلاف رو دارند. معمولا اختلاف غیر حقوقی که یک مسئله عینی هستش مورد رسیدگی قرار میگیره.
میتونی تو معاهده ذکر کنی گزینه تحقیق وتفحص رو. تحقیق به کیفیت ونحوه وقوع حوادث میپردازه. میشه در کنار تحقیق از میانجی گری داوری هم استفاده کرد. ترکیب کمیسیون طرفین خودشون تعیین میکنند. جنگ ایران عراق کارمندان منتخب دبیر کل برای تحقیق اومده بودن.صورت جلسه های اسناد علنی نیست. مگر با رضایت طرفین وبعد از ختم تحقیق. جلسه وتصمیمات غیر علنیه وبا اکثریت ارا اتفاق می افته. طرفین میتونن برای خودشون در کمیسیون تحقیق وکیل بگیرن. میتونن یک واسط ونماینده برای کمیسیون وطرفین اختلاف تعیین کنند. ترکیب وتعدادش به توافق طرفینه. گزارش کمیسیون غیر الزام اوره. استفاده ازش اختیاریه.
اختلاف خودشون میتونن طبق گزارش حل وفصل کنند. گزارش کمیسیون الزامی رو بوجود نمیاره.ترکیب کمیسیون تحقیق به اختیار طرفینه. طرفین باید همکاری لازم رو در خصوص کشف حقیقت انجام بدن. تصمیمات کمیسیون غیرعلنیه. با اکثریت ارا اتخاذ میشه.
تلاش های نیک های مساعی جمیله. در این روش هدف نشاندن طرفین بر سر میز مذاکره است. اگه بتونن این کار رو بکنن یعنی در این کار موفق شدند. در اینجا شخص ثالث پیشنهاد نمیده بلکه فقط برای زمانی استفاده میشه که طرفین هیچ رابطه دیپلماتیکی باهم ندارند. این تلاش ها به صورت علنی انجام نمیشه. ممکنه باهدف پایان بخشی به یک جنگ باشه یا پیشگیری از شروع یک جنگ در حالی که درمیانجیگری حل فصل اختلاف به صورت دیپلماتیکه. ودولت ثالث مشارکت ودخالت داره. در اینجامیانجی گر قاضی نیست تنها وتنها مشاوره وتوصیه میده.ماموریت میانجی گر زمانی خاتمه پیدا میکنه که طرفین بهش بگن داداش این راه حل هات به درد عمت میخوره. اونجا ماموریت میانجی گر تموم میشه. میانجی گر با هر یک از طرفین اختلافات به صورت جداگانه جلسه میذاره وباهاشون مذاکره میکنه اصولا جلسات مخفیانه برگذار میشه. مساعی جمیله تشریفات کمتری در مقایسه با میانجی گری داره در مساعی جمیله ثالث وارد ماهیت دعوا نمیشه در حالی که در میانجی گری میشه. در مساعی جمیله هدف برقراری ارتباطه در حالی در میانجی گری فراتر میریم وراه حل هم ارائه میدیم.
تحقیق ریشه یابی علت وقوع حادثه. فقط کارش تحقیقه حق نداره بگه حق با کیه.
فرق دیگه سازش با میانجی گری اینه که میانجی گری یک نهاد غیر سازمان یافته است. قرارداد لازم نداره. در حالی که سازش یک نهاد سازمان یافته است. که برای تشکیلش نیاز به قرارداد داره. در کمییسون سازش حق اظهار نظر هم داره. میتونن کمیسیون سازش رو برای قبل اختلاف بذارن اگر به اختلاف خوردیم بریم کمیسیون سازش
حل فصل اختلاف از طریق روش حقوقی در الویت دومه نه اول
میانجی گری mEDIATION
اختلاف حقوقی میتونه ناشی از اختلاف حوزه حقوق بین الملل باشه در رابطه با نقض یا عدم نقض یک تعهد باشه
سیاق معاهده توجه به ضمیمه ومقدمه
1 - پیش مطالعه بیطرفانه
در این روش موضوع مورد اختلاف پیش از آن که تحت یکی از روشهای فوق مورد رسیدگی قرار گیرد، توسط طرف ثالث که از تجربه یا توان فنی مرتبط با موضوع برخوردار است بررسی و مطالعه میگردد. در این بررسی خلاصه مدارک و شواهدی که طرفین متنازع در مورد اختلاف ارائه مینمایند مورد بحث قرار میگیرد. در صورتی که پس از انجام مطالعات ، موضوع مورد اختلاف همچنان لاینحل باقی بماند آنگاه طرف ثالث متصدی بررسی، به سادهسازی و تنظیم مدارک میپردازد تا در صورت تمایل طرفین تحت یکی از شیوههای حل اختلاف مورد بررسی جامعهتر قرار گیرد.
بعضاً همین مطالعات و بررسیها منجر به کشف شواهد و مدارک تعیین کنندهای در خصوص راههای حل و فصل اختلاف میشود.
2 - دادرسی اختصاری
در این روش هیأت منصفهای متشکل از نمایندگان هر دو طرف و طرفهای ثالث تشکیل میشود و همانند جلسات استماع دادگاه دو طرف متنازع شکایت و دفاعیه خود را مطرح مینمایند.
نمایندگان دو طرف دعوا که در هیأت منصفه حضور دارند حق صدور رأی در خصوص ماهیت دعوا را پس از استماع نقطه نظرات طرفین دارند. برای شروع دادرسی اختصاری در ابتدا لازم است تا دو طرف دعوا اسناد و مدارک خود را تهیه کرده و به وکیل مدافع خود برای عرضه به هیأت منصفه تسلیم دارند. وکلای طرفین حق دارند در خصوص اثبات ادعای موکل خود حداکثر 2 ساعت به ایراد سخن در برابر هیأت منصفه بپردازند و برای پاسخ به اظهارات وکیل طرف مقابل نیز نیم ساعت دیگر به آنان وقت داده خواهد شد.
بعد از اتمام سخنان وکلا اعضای هیأت منصفه وارد شور با کارشناسان و مشاوران خود میشوند و نهایتاً نظر خود را در مورد ماهیت دعوا اعلام میدارند. نماینده طرف ثالث میتواند به نفع هر یک از طرفین دعوا به صلاحدید خود رأی صادر کند و یا این که اصولاً بدون اعلام نظر خاصی سکوت پیشه کند در این صورت دعوا برای رسیدگی ، حسب انتخاب هیأت منصفه تحت مقررات یکی از روشهای حل اختلاف بررسی خواهد شد. مزیت روش دادرسی اختصاری با توجه به شباهتهای فراوان آن به روشهای داوری و میانجیگری در آن است که وکلا در بیان حقوقی نقطه نظرات طرفین دعوا نقش اساسی ایفا میکنند و این مطلب به پرباری منطقی و حقوقی تصمیمات متخذه میافزاید.
همچنین در این روش اسناد و مدارک محکمهپسند تهیه و مرتب میشوند و در صورت عدم نیل به توافق برای رسیدگیهای بعدی تحت نظام هر یک از روشهای حل اختلاف صرفهجویی فراوانی در وقت و هزینه به عمل خواهد آمد.
برای تضمین موفقیت روش دادرسی اختصاری لازم است تا در انتخاب طرف ثالث برای شرکت در هیأت منصفه دقت کافی اعمال شود زیرا اعلام نظر وی در ماهیت اختلاف قاطع دعوا خواهد بود. در دادرسی اختصاری هدف آن است که اختلافات پیچیده بنحو ساده و عامه پسند مطرح شوند تا راه حل آسان و سریعی برای آن پیدا شود و در این راستا از شیوههای مورد استفاده در اختلافات تجاری به شکل فزایندهای استفاده میشود. این رویکرد سه مزیت عمده دارد که عبارتند از:
1- جلسات استماع بیش از حد طولانی نخواهد بود.
2- ادله هر یک از طرفین به شکل حرفهای مطرح خواهد شد بدون آن که ساختار دست و پاگیر آئین دادرسی و مقررات شکلی مشکلی ایجاد کند.
3- در صورتی که طرفین در خصوص نحوه حل اختلاف با یکدیگر به توافق برسند، طرف ثالث میتواند به طور بیطرفانه راهنماییها و مساعدتهای لازم را به آنها عرضه دارد[14].
3 - آمبودزمان[15]
آمبودزمان ریشه در فرهنگ کشورهای اسکاندیناوی بالاخص کشور پادشاهی سوئد دارد و به صورت تحتاللفظی به معنای ریش سفید یا حکم میباشد. در این روش مخلوطی از روشهای دادرسی اتهامی و میانجیگری اجرا میشوند و تلاش میشود تا اختلاف مورد نظر خارج از نظام حقوقی دولتی حل و فصل شود. همانگونه که گفته شد فرد آمبودزمان عموماً از بین معتمدان و یا افراد ذینفوذ و موجه انتخاب میشود در بیشتر اوقات برای حل اختلافات بین افراد حقیقی و حقوقی با دولت و یا نهادهای دولتی وارد عرصه میشود. مزیت عمده مراجعه به آمبودزمان برای حل اختلافاتی که یک طرف آن دولت است در این نکته نهفته است که طرف مدعی ملزم به تأدیه هزینههای گزاف دادخواهی نخواهد بود و بر این اساس دسترسی او به عدالت میسرتر خواهد شد.
البته باید توجه داشت که مادام که دولت خود را به طور داوطلبانه ملزم به رعایت احکام صادره از سوی آمبودزمان نسازد، دخالت وی در حل اختلافات هیچگونه تأثیری نخواهد داشت یعنی آن که دولت باید در وهله اول این صلاحیت و اهلیت قضایی را به آمبودزمان برای حل اختلافات اعطا کرده باشد.[16]
- ۰۳/۰۱/۰۶